نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مدرس حوزه و دانشگاه
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه:
در 11 مارس 2011 میلادی، زمینلرزهای بهقدر 9 ریشتر منطقه «سندای» در «استان میاگی» در شمال شرقی ژاپن را به لرزه درآورد[1] و پسازآن سونامی هولناکی با امواجی به ارتفاع ۱۵ متر در سواحل ژاپن شد.[2] در پی آن علاوه بر تخریب شدید جادهها و راهآهن و ایجاد آتشسوزی در برخی مناطق ژاپن، تعدادی از ژنراتورها الکتریکی ازکارافتادهاند و حداقل سه راکتور هستهای در پی انباشته شدن گاز هیدروژن منفجرشدهاند.[3] بیش از ۱۸ هزار نفر در این سونامی جان خود را از دست دادند[4] که پیکر ۲۵۳۱ نفرشان هرگز پیدا نشد.[5] حدود ۴/۴ میلیون خانوار در شمال شرقی ژاپن بدون برق و ۱/۴ میلیون نفر بدون آب ماندهاند.[6] بدینسان مردم ژاپن با یک بحران بسیار بزرگ زیستی و اجتماعی روبرو شدند.
اما ناظران خارجی با کنجکاوی و تعجب به رفتار مردم مناطق فاجعهزده ژاپن مینگریستند. رفتار توده کثیری از ژاپنیها در بزرگترین فاجعه و زیانبارترین زلزله جهان، مثالزدنی و پندآمیز است. آرامش و متانت و همیاری آنان در مواجه با این بلای بزرگ بسیار عالی و بینظیر مینمود. آنها با پذیرش فاجعه بدون شیون و زاری افراطی، خود را در همان شرایط نیز ملزم به رعایت ادب و حقوق انسانی یکدیگر میدانستند.
عدم وجود بیماریهای جمعی، عدم وجود تجاوز به عنف، عدم درگیری و خشونت، عدم دزدی و غارت فروشگاهها و... در طول مدت نسبتاً طولانی بحران، صاحبنظران را بر آن داشت که به پیگیر ریشههای این رفتار بپردازند. آنان به این نتیجه برسند که این رفتار موقرانه ژاپنیها از اعتقادات معنوی و تکیه عمیق آنان به فرهنگ و افسانههای کهن سرزمینی و اسطورههای ملیشان نشئتگرفته است. آنان توانستند با کمک همین معنویت اسطورهای که حتی در زندگی روزمرهشان جاری است بحرانی به این بزرگی را با موفقیت مدیریت کنند. این سرمایه معنوی سبب شد تا مردم مصیبتزده، آرامش عجیبی داشته باشند و باوجوداینکه میزان تأثر و اندوه بسیار بالابود، حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. متانت ایشان نیز چشمگیر بود، جمعیت انبوهی در صفوف منظمی برای کسب آب و غذا میایستادند، و در طول مدت توزیع بدون هیچ درگیری یا رفتار خشن، همدیگر را دلداری و کمک میکردند. آنان نسبت به هم رحم و شفقت داشتند و فقط اقلام موردنیاز روزانه خود را تهیه میکردند بدین سبب همه موفق شدند مقداری آذوقه تهیه کنند.
باورهای معنوی و اعتقادی ماورایی آنان به همراه نظم اجتماعی، آموزش عمومی سبب شد تا ژاپنیها رفتاری آموزنده از خود بروز داده بحران را مدیریت کنند: نظم اجتماعی آنها مثالزدنی بود، در طول بحران، اثر غارتگری دیده نشد حتی یک خودپرداز بدون محافظ دستنخورده مانده بود. هیچ موردی زورگویی یا درگیری برای ربودن اموال، مشاهده0 نشد. در عوض موارد بسیاری از تفاهم به چشم میخورد که قابلتحسین بود. بسیاری از رستورانها قیمتهای خود را کاهش دادند. اما شاید بهترین جلوه این معنویت در ایثار و ازجانگذشتگی پنجاه نفر از کارگران نیروگاههای اتمی درخطر انفجار بود که در سر پستهای خود باقی ماندند تا روند خنکسازی راکتورها ادامه داشته باشد. جالب آنکه رسانهها هم در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. خبرها را حکیمانه و بهدوراز غرضورزی جناحبندی اعلام میکردند و سعی داشتند با ارائه گزارشهای آرامبخش، شرایط را برای مصیبتزدگان قابلتحملتر کنند. البته آموزشهای اجتماعی و تمرینهای مقابله با بلایای طبیعی نیز خیلی مؤثر بود. این آموزشها سبب شده بود تا همه اهالی مناطق فاجعه دیده، از بچه تا کهنسالها دقیقاً بدانند چه باید بکنند و دقیقاً همان کار را انجام میدادند.[7]
در پی بازتاب این واقعه، مبحث «کارکردهای معنویت در تقویت رفتارهای اجتماعی بهویژه در مقوله مدیریت بحرانها، موردتوجه متخصصان امور اجتماعی و سازمانهای دولتی مربوطه و حتی سازمانهای مردمنهاد (NGO) امدادی و سازمان ملل قرار گرفت. این سؤال که «نقش و کارکردهای معنویت در مدیریت بحرانهای فردی و اجتماعی چیست؟» بهعنوان یک مسئله کاربردی و کارآمد در مدیریت اجتماعی مدنظر قرار گرفت.
پیشینه تحقیق
درباره موضوع موردمطالعه، ابعادی از آن موردمطالعه پژوهشگران قرارگرفته است. یعقوبی (1386) در پژوهشی با عنوان «رابطه بین معنویت و بهداشت روان» نشان داد، رابطه معنادار بین معنویت و بهداشت روان وجود دارد. ناصر مهدوی در پژوهشی با عنوان «بحران معنویت و پیام عارفان مسلمان به انسان مدرن...» ابتدا با بحثی پیرامون انسان مدرن، به بررسی تحولات دوران مدرنیته و تأثیر آن در جوامع بشری و تغییرات نگرش انسانها پیرامون جهان هستی پرداخته و در این راستا به ارائه ویژگیها و مؤلفههای انسان مدرن و منشأ بحران دوران مدرنیته و ابعاد بحرانهای انسان مدرن میپردازد. در پژوهشی دیگر بهوسیله المرا و همکاران (۲۰۰۰) با عنوان اثرات معنویت بر سلامت فرد انجام گرفت که نتایج نشاندهنده این بود که معنویت با بیماری کمتر و با طول عمر بیشتر همراه است. لیچ و راسل پژوهشی با عنوان رابطهٔ بین معنویت و بخشش انجام دادند و به این نتیجه دست یافتند که شخصیت نقشی مهم در بخشش دارد و همبستگی معناداری بین بخشش با معنویت به دست آمد... تفاوت بنیادین موضوع موردمطالعه در این پژوهش با دیگر پژوهشهای مشابه آن است که در این مقاله جامعه هدف، ملت بزرگ ایران هستند که در عرصه جامعه ایران و در فرهنگ ملی مذهبی آنکه اسلام شیعی است موردبررسی قرار میگیرد و گزارههای معنویت آن از مبانی و ارزشهای متعالی دینی استخراج میگردد.
مفاهیم و مبانی نظری پژوهش
بحران، واقعیتی اجتنابناپذیر در زندگی اجتماعی است. بحرانها در ذات خود بستر شکلگیری تهدیدها و فرصتهایی هستند که برحسب نوع، شدت و گسترهٔ محیطی بحران، میتواند نظام سیاسی و مدیران حاکم را در شرایط دشوار و پرمخاطرهای قرار دهند. بر اساس دادههای سازمان ملل متحد، از سال ۱۹۹۰، بیش از ۱۰ هزار و ۷۰۰ فاجعه در جهان اتفاق افتاده است که درمجموع بیش از شش میلیارد نفر در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. لذا تلاش برای کاهش و مدیریت بحرانهای اجتماعی یک امر مهم و بینالمللی است. هماینک در سازمان ملل سازمانی به نام «مدیر استراتژی بینالمللی کاهش بلایای سازمان ملل (ISDR)» متصدی پیگیری این امر است. حتی برای جلبتوجه عمومی به این امر 13 اکتبر مصادف با 21 مهرماه در تقویم جهان، بهعنوان روز بینالمللی کاهش اثرات بلایای طبیعی نامگذاری شده است.[8] در خصوص بحران تعاریف متعددی ارائهشده است؛
از مجموعه این تعاریف میتوان نتیجه گرفت که واژه «بحران» اصطلاحاً به شرایطی اطلاق میشد که روند متداول زندگی فردی یا اجتماعی انسان را به مخاطره میافکند. در «دانشنامه عمومی» در مورد مفهوم بحران آمده است «بُحران پیشامدی است که بهصورت ناگهانی و گاهی فزاینده رخ میدهد و به وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای فرد، گروه یا جامعه میانجامد. بحران باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که برای برطرف کردن آن، نیاز به اقدامات اساسی و فوقالعاده است.»[10] هرچند بدون این تعاریف نیز بحران یک مفهوم ذهن آشناست و هرکسی در تاریخ ملی خود و حتی زندگی شخصی و اجتماعی خود نوعی از آن را تجربه نموده است. البته چنانکه اشاره شد، بحرانها بر دو گونه هستند:
البته لازم به ذکر است که در کنار تقسیمبندی فوق، برخی نیز تعابیر بحرانهای دوران مدرن را بهکاربردهاند. که در حقیقت میتوان منشأ بحرانهای دوران مدرن را در مؤلفههایی همچون غلبه عقل ابزاری و غفلت از عقل شهود دانست[11] که البته محل بحث ما نیست.
از مدیریت تعریفهای گوناگون ارائهشده، ولی قدر مشترک تعریفها این است که مدیریت، استفاده بهینه از منابع انسانی و غیرانسانی بهمنظور تحقق اهداف از پیش تعیینشده با توجه به قوانین حاکم است. استاد مطهری مدیریت را عبارت از فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن، بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها بیان میکند.[12] فرایند پیشبینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و بازیابی بعد از وقوع بحران. به بیان «مک کارتی»[13] هدف اصلی مدیریت بحران، دستیابی به راهحلی معقول برای برطرف کردن شرایط غیرعادی بهگونهای که منافع و ارزشهای اساسی حفظ و تأمین گردد. در بیان عرصهها و مراحل مدیریت بحران نظریات مختلفی ارائهشده که بسیار به هم نزدیک است اما در یک جمعبندی کلی و با عنایت به سادهسازی مطالب، مدیریت عمده بحرانها را میتوان اختصاراً در چهار عرصه تبیین و اجرا نمود:
با توجه به زمینههای مختلف بهکارگیری واژه معنویت، ارائه تعریف واحدی که موردقبول همگان باشد، مشکل است. معنویت نیاز ذاتی انسان برای ارتباط با چیزی فراتر از ماست. معنویت پاسخ مثبت به نیازهای درونی و گرایشهای فطری است. معنویت پیوند انسان باخدا و عالم باطن است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن.[15]
در اسلام منظور از معنویت برخورداری از ارزشهای اعلای انسانی هم چون ایمان به خدا، احترام و تکریم دیگران، پذیرش دیگران، تقوا، خدمت، خوشبینی و صداقت بهصورت عام و جهانشمول است. معنویت در جامعه ایرانی، مبتنی بر دین است و بدین معنا که تعالیم و آموزههای دین اسلام شکلدهنده معنویت هستند. سرچشمه معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرمودههای حضرت محمد) ص (و ائمه اطهار) ع(است.[16]
معنویت اسلامی با مدیریت اسلامی، ارتباطی تنگاتنگ داشته و عامل تقویت، توسعه و توفیق حکومت و مدیریت یا کارآمدی بیشتر نظام اسلامی میشود؛ چنانکه در سیره سیاسی پیامبر اعظم ) ص (و امام علی) ع (دیدهایم و همانطور که در سیره حکومتی حضرت امام خمینی) ره(نیز مشاهده کردهایم. پس در معنویت اسلامی، چند مؤلفه مهم وجود دارد؛ 1: معرفت اسلامی 2: عقلانیت اسلامی 3: عبودیت اسلامی 4: وظیفه گرایی و خدمت به جامعه برای تحصیل رضای خدا 5: راههای برونرفت از همه مشکلات و چالشهای روزآمد حکومتی، که تنها با تعبد و توکل ممکن و میسر است 6: طراوت همیشگی و خستگیناپذیری در خدمت به مردم و محرومان. در دیدگاه اسلام معنویت ریشه در مذهب دارد و مذهب عامل اصلی تقویت و تشویق معنویت در افراد و سازمانها تلقی میشود.[17]
بروز بحرانها و چگونگی عبور از آنها در کشور ما ایران، موضوعیت جدیتری دارد. ما ایرانیان به دلیل زندگی در کشور نسبتاً وسیع که از اقلیمهای متنوعی برخوردار است و به دلیل واقع بودن در موقعیت جغرافیایی خاصی، از آبوهوای متغیری برخوردار هستیم، همیشه در معرض بلایای طبیعی و بالنتیجه بحرانهای در پی آن هستیم. چنانکه به گفته معاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران وزارت کشور، «از مجموع 43 فقره بلایای طبیعی در جهان، تقریباً 33 نوع آن در ایران رخ میدهد.»[18] اهمیت بیشتری پیدا میکند. ایران هماینک بهعنوان یکی از 10 کشور بلاخیز جهان به شمار میرود. چنانکه بنابر آمار رسمی، در 90 سال گذشته، بیش از 200 هزار نفر از مردم کشورمان براثر بلایای طبیعی کشتهشدهاند که از این تعداد حدود 76 درصد براثر زلزله، 13 درصد براثر سیل و 11 درصد براثر سایر بلایای طبیعی بوده است. [19]
به این عوامل، تعارضات منطقهای، اختلافات مذهبی، مبارزه با استعمار، و محافظت از انقلاب اسلامی، نیز باید افزود. عواملی که هرکدام میتوانند بستری برای ایجاد بحرانهای اجتماعی مهمی در ایران و منطقه گردند. تاریخ صدساله ایران گواه این مدعاست ملت ایران بحرانهای متعددی را از سر گذرانده است. از انقلاب مشروطه، تا اسارت ایران در کمند استعمار و استبداد پهلوی؛ گرفتار شدن در جنگ جهانی دوم، تا نهضت ملی شدن نفت و وقوع انقلاب اسلامی و پسازآن گرفتار شدن در فتنه منافقین و همزمان درگیری در یک جنگ نسبتاً طولانی و فرسایشی ایران و عراق و ...، هرکدام بحرانهای بزرگی بودند که میتوانست حیاطت یک ملت را به مخاطره بیندازد.
با بررسی تاریخ معاصر، میتوانی اذعان کرد که ملت ایران توانسته باقدرت با این بحرانها روبرو شده و با مدیریتی نسبتاً موفق از آنها عبور کند؛ و هماینک بهعنوان ملتی مقاوم، باتجربه و قدرتمند در همه دنیا شناخته شود. بیشک یکی از مهمترین عوامل مهم این تابآوری بالا و این استحکام اجتماعی و سیاسی قابلقبول، عنصر مهم معنویت بوده است. چنانکه به گفته رهبر معظم انقلاب یکی از عوامل مهم قیام، مقاومت و عبور موفق ملت ایران از این بحرانها معنویت و ایمان آرمان خواهانه آنان بوده است: «آنچه یک ملت از این طریق و از طرق معنوی به دست میآورد، یک پشتوانهای میشود، ذخیرهای میشود برای اینکه بتواند در همه میدانهای زندگی، بااراده راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشکلات پیش برود؛ بنبستها را باز کند، کارهای بزرگ انجام دهد. پشتوانه همه اینها، این معنویت است. کسی مثل امام بزرگوار ما که یکتنه وارد شد و توانست به برکت عزم و اراده راسخ و ایمان و توکل، همه ملت را بسیج کند و این حرکت عظیم را راه بیندازد، بیش از هر چیز متکی بود به همان جوشش قلبی، معنوی، روحی، توکل، معرفت، عبادت»[20]
معنویت در فرهنگ ایرانی ریشه عمیقی دارد[21] اما با ورود اسلام و تعالیم آن به فرهنگ ایرانی، این واژه معنا و مفهوم واقعی و عمقتری یافت؛ و مفهوم آن را از توجه به امور غیرمادی و امور غیرملموس وسیعتر و معنویت را به ایمان آوردن به عالم و امور ماورایی، به خداوند، به وقوع قیامت و برقراری عدالت الهی در آخرت، وجود بهشت و دوزخ و ... تبدیل نمود. در فرهنگ اسلامی اولین ویژگی انسان مؤمن، معنویت است[22] چراکه این اعتقاد زیربنای خداشناسی و شالوده بسیاری از اصول اعتقادات اسلام و بهطورکلی ادیان است. در جهانبینی اسلامی، جهان هستی مجموعهای از عالم شهود یعنی همین عالم ظاهر و ماورای آن، عالم غیب است. در بیان قرآن، این دوعالم باهم ارتباط نزدیک و متقابلی دارند، بهگونهای که تقدیرات این دنیا از عالم غیب میرسد[23] و دقیقاً آنچه انسان انجام میدهد، بازتابی تأثیرگذار در عالم غیب دارد.[24]
«معنویت» بهعنوان اعتقاد به جهانی، ماورای این عالم و باور به اینکه این دنیا و حوادث آن بهنوعی با جهان ماورا ارتباط دارد، یکی باور دیرینه است. با بررسی تاریخ ملل میتواند دریافت که رابطه معناداری بین میزان اعتقاد به معنویت و کیفیت رویاروی ملتها با حوادث، بلایای طبیعی و بهطورکلی بحرانها فرارویشان وجود داشته است. این واقعیت از کارکردهای اعتقادات معنوی ریشه گرفته و میگیرد. البته میزان تأثیر این کارکردها رابطه مستقیمی باکیفیت، میزان واقعیت و اصالت این اعتقادات دارد. ازآنجا اعتقادات معنوی ما ایرانیان ریشه در تعالیم حقه اسلام دارد؛ و ازآنجاکه این تعالیم در قرآن بهعنوان معجزه رسالت پیامبر اکرم (ص) و خاتم کننده سلسله رسولان الهی، بیانشده است، لذا میتوان باور داشت که اعتقادات معنوی در ملت ما از تمام اعتقادات دیگر ملل دنیا واقعیتر و عمیقتر است لذا اگرچه، شاید همانندیهای بین کارکرد اعتقادت معنوی در ملل دیگر داشته باشد اما کارکردهای این اعتقادات در زندگی و رفتارهای فردی و جمعی ما مؤثرتر و قویتر است، در اینجا به ذکر مهمترین آنها میپردازیم.
یکی از کارکردهای مهم معنویت در مدیریت بحران، ایجاد نوعی احساس مثبت در انسان، در برخورداری از حامی مقتدر است. هر انسان معنویای که به خدا معتقد باشد، بر اساس رابطه عبادی که با او دارد، از نوعی احساس حمایت از سوی معبودش برخوردار میشود. احساسی که به او قوت قلب میدهد. این احساس در یک ایرانی مؤمن بسیار قویتر است. زیرا او به وجود خداوند متعالی که کل امور جهان را در اختیار و کنترل اوست یقین دارد. او میداند که بدون اذن و اطلاع مالک مقتدر عالم هستی، هیچ اتفاقی در دنیا به وقوع نمیپیوند. این پیامی است که قرآن به او میدهد: «(ای انسانها بدانید که) کلیدهای خزائن غیب نزد خداوند است، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را میداند و هیچ برگی از درخت نمیافتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانهای در زیر تاریکیهای زمین و نه هیچتر و خشکی، واقع نمیشود جز آنکه در کتابی مبین (تقدیرات) مسطور است».[25]
وقتی انسان باور داشته باشد که خداوند امور جهان را تقدیر میکند و ملائکه الهی مأموران توانمندی هستند که همه امور جهان را به اراده و خواست خداوند حکیم مدیریت میکنند، دیگر تحولات متغیر طبیعت وزندگی خود را آشفتگی نمیداند و به خدا توکل میکند. ازاینرو خداوند به بندگان توصیه میکند «بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او وی را تسبیحگو».[26]
مفهوم این آیه آن است که انسانی یا جامعهای که به خدای مقتدر توکل کند و خود را در پناه او قرار دهد، بهترین و عاقلانهترین عمل ممکن را در زندگی پرخطرش انجام داده است. چراکه او تنها قادر متعال و مدبر حکیم این دنیا است و آنچه او بخواهد، همان میشود. دستاورد اینگونه اعتقادات معنوی برای معتقدان در هر فرهنگی که باشد، ایجاد نوعی احساس ایمنی و در پناه بودن، است؛ احساسی که در عرصه آمادگی و مقابله با بحران بسیار مؤثر خواهد بود و البته در فرهنگ معنوی اسلام این آرامش در مؤمنان عمیقتر و واقعیتر تجلی میکند، که فرمود «مؤمنان کسانی هستند که به خدا ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست».[27]
البته در فرهنگ اسلامی این احساس تنها یک حالت روحانی در انسان نیست که تنها از ذهن و روان فرد مؤمن یا از نوعی تلقین، ریشه گرفته باشد، بلکه این حالت در حقیقت نوعی دستاورد و نتیجه واقعی است که خداوند در پاداش این توکل و باور معنوی به انسان عرضانی مینماید. چنانکه فرمود «اوست خدایی که سکینه و وقار را بر دلهای مؤمنان بخشید تا بر یقین و ایمانشان بیفزاید، و سپاه قوای آسمانها و زمین، همه لشکر خدا هستند و خدا بسیار دانا و حکیم است».[28]
2- تأثیرگذاری بر تقدیرات
باید توجه داشت که فرد و جامعهای که درروند زندگی خویش و بر اساس اعتقادات معنویاش، به خداوند متعال توکل میکند، علاوه بر برخورداری از نوعی احساس ایمنی و در پناه بودن، از اثرات مثبت وضعی و واقعی این عمل در زندگی و سرنوشت خویش نیز بهرهمند میشود. چنانکه خداوند فرموده «هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است.».[29]
در حکایت پندآموز قرآن از اقوام «یونس» پیامبر (ع) یعنی مردم کافر و بیاعتقاد شهر «نینوا» نقلشده است «وقتیکه قوم یونس (بادید نشانهها الهی) ایمان آوردند، عذاب رسواکننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمتهای خود] برخوردار نمودیم».[30] این حکایت مؤید آن است که انسان میتواند با واقعی نمودن اعتقادات معنوی و تقویت آنها و سپس برقراری یک رابطه صمیمی عبودیت بین خود و مالک مقتدر و مهربان عالم هستی، بر تقدیرات زندگی خود اثر مثبتی داشته باشد.
جالب آنکه در فرهنگ اسلامی به این نوع کارکرد معنوی توجه خاصی شده و درآیات متعددی را به کارآمدی این کارکرد معنوی تأکیددارند. کارکردی که در عرصه پیشگیری و مقابله، در مبحث مدیریت بحران بسیار مؤثر است. این آیات از محورهای مختلف اثرگذاری انسان بر سرنوشت خود را بیان نمود است. برخی از این محورها (بهاختصار) عبارتاند از:
البته باور براثر گذاری اعتقادات معنوی و عملهای مثبت انسان بر سرنوشت فرا روی خویش، یک اعتقاد کهن در همه ادیان است، وگرنه دعا و درخواست از خداوند، در هیچ آیینی معنا نمیداشت. واقعیت آن است که انگیز تمام عبادتی که در میلیونها معبد در مذاهب مختلف و مناسک مذهبی متفاوت در دنیا برگزار میشود، همین باور و اعتقاد است که ارتباط معنوی ما با خداوند بر کیفیت زندگی انسان اثر مستقیم و تعیینکنندهای دارد. این باور برای یک مسلمان، با توجه به تأکیدات قرآنی، از مبانی اعتقادات دینی محسوب میشود ازاینرو باید تمام عرصههای چهارگانه مدیریت بحران، بهویژه در عرصه پیشگیری و آمادگی، حتی مقابله، برای آن اهمیت خاصی قائل شد. کارکردی که دنیای مدرن مادیگرا از آن و قابلیت مهم آن در مدیریت بحران، غافل است.
3- معنا پذیر ساختن بحرانها
شهر «لیسبون» ایتالیا، ساعتهای ابتدایی بامداد یک روز تعطیل در سال ۱۷5۵ بود و مؤمنان مشغول نیایش در کلیسا و برخی نیز در حال تماشای جشن مذهبی «توسن» بودند که زمین در مقیاس 5/7 تا 9 ریشتر لرزید. سقف کلیسا بر سر نیایش کنندگان فروریخت و آنان را به کام مرگ کشید، آنانی که خوششانس بودند و از هجوم ستونها و سقف جان سالم به دربردند، توسط امواجی که از اقیانوس به سمتشان آمد احاطه و در اعماق اقیانوس مدفون شدند.[36]
لیسبون در این حادثه ۸۵% از شهروندانش را از دست داد، پس از زلزله در این شهر که مرکز فکری آموزههای کاتولیک اروپایی بود، این پرسش مطرح شد که حالا مذهب چه پاسخی در برابر این واقعه دارد؟ که چرا چنین زلزلهای به وقوع پیوسته است؟ کلیسای کاتولیک و پروتستان هر دو برقرار گرفتن مشیت الهی در توجیه این فاجعه اصرار میورزیدند؛ «والا گریدا»، کشیش معروف آن زمان در اولین سالگرد این زلزله رونق تئاتر و موزیک و رقص و گاوبازی را دلیل فاجعه بزرگ لیسبون دانسته و از مردم شهر خواست، توبه کنند. اما مبلغان پروتستان، وجود دادگاه تفتیش عقاید و فساد حاکم بر کلیسای کاتولیک را علت واقع این فاجعه میدانستند. از سویی دیگر روشنفکران غیرمذهبی مثل «والتر»، «کانت» و «آدرنو» نظرات انتقادی متفاوتی در این خصوص ابراز کردند. آنچه برای آنها در این زلزله حائز اهمیت بود مسئله شر نزد فیلسوفان آن دوره بود. پسازآن بود که بحث تمایز گذاری میان شر طبیعی و شر اخلاقی در میان اندیشمندان درگرفت و ... [37]
این مثال تاریخی نشان میدهد که معنا پذیری بلایای طبیعی چقدر مهم است. شاید یکی از آزاردهندهترین جنبه بحرانها، نیافتن دلیل منطقی برای وقوع و گرفتار شدن در آن است! این سؤال که چرا من؟! چرا در این زمان؟! آیا من مقصر بودم یا تقدیر (نعوذبالله) غیرمنصفانه خدا است؟! اینگونه سؤالات گاه از خود فاجعه تخریبکنندهتر هستند. یکی از مهمترین کارکردهای اعتقادات معنوی در مدیریت بحران بهویژه در عرصه آمادگی و حتی در عرصه مقابله، معنا بخشی به بحرانهاست.
ارمغان باورهای معنوی بهویژه در اسلام و برای ما ایرانیان، معنویت عمیق و واقعی است که در سایه تعالیم الهی قرآن، برای سؤالات ذکر، پاسخهای معقول و دقیقی ارائه میدهد. خداوند در قرآن و در پاسخ به چرایی ناکامیها غیرقابلتوجیه مؤمنان و برخی حوادث نامطلوب و غیرمترقبه بر نیکوکاران، فرموده است: «و البته شمارا به پارهای از سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان در اموال و جانها و آفات زراعت میآزماییم، و صابران را بشارت و مژده (پاداش) بده، آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش کرد و) گویند: ما بهفرمان خدا آمدهایم و بهسوی او رجوع خواهیم کرد.»[38]
البته قرآن در نبین علت وجود شرور عوامل دیگری را نیز ذکر میکند، و به انحای مختلف حوادث و بلایای طبیعی را معنا مینماید.
- مثلاً در خصوص وقوع جنگ بین مؤمنان با کفار یا ظالمان، فرموده است. «حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حالآنکه بر شما ناگوار و ناپسند است، لکن چه بسیار شود که چیزی را بد میدانید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن است، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و درواقع شر و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.»[39]
- و یا در تبیین برخی دیگر از شرور مثل «پیری» که اقتضای ذاتی عالم مادی و روند امور طبیعی هستند، بیان میدارد «که ما انسان را به حقیقت در (میان) رنج و مشقّت آفریدیم.»[40]
- همچنین و در تشریح برخی دیگر از شرور که نتیجه اعمال انسان است. میفرماید: «فساد و پریشانی به سبب اعمال بد خود مردم در زمین و دریا پدید آمد تا خدا هم کیفر بعضی اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد که (از گنه پشیمان شده و به درگاه خدا) بازگردند.»[41] همچنین تأکید میکند «و آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد همه از دست (اعمال زشت) خود شماست، درصورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو میکند.» [42]
- و اما در توضیح برخی دیگر از شرور، آنان را در دنیا جهت بیدارباش و تنبه انسان قلمداد نمود و میفرماید «و البته ما کافران را عذاب نزدیکتر (و دنیایی) بچشانیم، غیر آن عذاب بزرگتر و شدیدتر (قیامت) تا مگر (متنبّه شده) بازگردند.»[43]
- و در بیان علت بروز مشکلات و شرایط سخت در زندگی، آن را تدبیری میخواند که خداوند حکیم برای بروز و شکوفایی استعدادهای آدمیان تدارک دیده است و نوید میدهد که در پی این سختیها دستاوردهایی خواهید داشت که شمارا به سهولت بهرهمندی و سعادت میرساند. چنانکه فرمود «پس (بدان که به لطف خدا) با هر سختی البته آسانی هست و با هر سختی البته آسانی هست»[44]
4-عمق دادن به نگرش
از دیگر کارکردهای مهم و مؤثر معنویت در مدیریت بحران، عمقبخشی به نگرش انسان به جهان و وقایع آن است. شاید یکی از زیباترین نقلهایی که در این زمینه شده، حکایت موسی (ع) و خضر نبی (ع) در قرآن کریم باشد. این داستان واقعی را درآیات 60 الی 82 سوره «کهف» میخوانیم که «... (موسی و همراهش) در آنجا، بندهای از بندگان خاص ما را یافتند که رحمت و لطف خاصی از سوی خود به او عطا کرده بودم؛ و هم به او علم (اسرار غیب الهی) آموخته بودیم. موسی به آن شخص دانا (خضر) گفت: آیا ممکن است من تو را تبعیت (و شاگردی) کنم تا از علم ماورایی خود به من نیز بیاموزی؟
آن حکیم پاسخ داد که تو هرگز نمیتوانی که با من صبر پیشه کنی (و تحملکنی)! زیرا چگونه میتوانی بر چیزی که از حقیقت آن آگهی کامل نداری، طاقت بیاوری؟ موسی گفت به خواست خدا مرا با صبر و تحمل خواهی یافت و هرگز در هیچ امر با تو مخالفت نخواهم کرد. آن عالم گفت، پس اگر تابع من شدی دیگر از هر چه من کنم هیچ سؤال مکن تا وقتیکه من خودتو را از راز آن آگاه سازم.
سپس باهم راه افتادند تا وقتیکه به کشتی سوار شدند. حکیم (در نزدیک ساحل) کشتی را سوراخ کرد، موسی گفت ای مرد چرا کشتی را تخریب میکنی، مگر میخواهی که مسافران آن را در دریا غرق کنی؟! بسیار کار ناپسند و عجیبی انجام دادی! خضر گفت آیا من نگفتم که هرگز ظرفیت و توانایی آنکه با من صبر کنی نداری؟ موسی گفت (اشتباه کردم، این بار را) بر من ندیده بگیر، که شرط خود را فراموش کردم و مرا تکلیف سخت طاقتفرسا نفرما.
و بازهم روان شدند تا به پسری برخوردند، حکیم پسر را (ناگهان و بیگفتگو) به قتل رسانید. باز موسی گفت: چرا یک بیگناهی را که کسی نکشته بود به قتل رساندی؟! همانا عمل بسیار منکر و ناپسندی کردی! گفت آیا به تو نگفتم که تو هرگز ظرفیت آنکه بر اعمال من صبر کنی، نخواهی داشت؟ موسی گفت اگر بار دیگر به تو اعتراضی کردم آنگاه، حق دارای که با من قطع رفاقت کن که از (ناتوانی) من عذر موجه (برای قطع دوستی) به دست خواهد آمد.
باز باهم به راه افتادند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند (در هنگام خروج) و در (نزدیکی دروازه) شهر به دیواری که در حال فروریختن بود رسیدند. حکیم به استحکام و تعمیر آن دیوار پرداخت. باز موسی گفت روا بود که بر این کار اجرتی میگرفتی! حکیم گفت با این (اعتراض سوم، زمان) مفارقت بین من و تو فرارسید، (اما قبل از جدا شدن) حالا تو را از دلایل اعمالم که بر فهم آن ظرفیت نداشتی، آگاه میسازم.
اما آن کشتی، صاحبش خانواده فقیری بود که در دریا کار میکردند. آن روز پادشاه در سر راه، کشتیهای سالم را غصب میکرد. خواستم آن را ناقص کنم (تا برای ایشان باقی بماند). و اما آن پسر (نااهل بود ولی) پدر و مادر او مؤمن بودند، از آن بیم داشتیم که آن پسر والدینش را به خوی کفر و طغیان خود درآورد. خواستیم تا بهجای او خدایشان فرزندی بهتر و صالحتر و مهربانتر به آن پدر و مادر بخشد. و اما آن دیوار که متعلق به دو طفل یتیمی بود که در آن شهر میزیستند. آنها پدری صالح داشتند که زیر آن دیوار گنجی برای آن دو فرزندش، نهفته بود، خدا میخواست تا به لطف خود، آن اطفال به حد رشد برسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه به خواست خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی. [45]
الحق که، آنچه تعالی اسلامی در این عرصه به انسان ارائه میدهد بینظیر و بدیع است. گویا خداوند حکیم رئوف در قرآن و با تعالیم ارزشمند آن، دست انسان را گرفته باراهنمایی خویش، او را از کوهپایه، بالا و بالا میبرده تا از قله ایمان، تجلی برتر و واقعیتری را از جهان هستی، به انسان ارائه میدهد. در این تجلی جهان بسیار وسیعتر و افق آن را بسیار عمیقتر از قبل مینماید! لذا حوادث در آن نگرش به گونه دیگر معنای مییابد. در این حکایت خداوند تأکید مینماید که درک عمیق و درست از حوادث دنیا، نیاز معنویتی عمیقتر و واقعیتر دارد و آنکسی که از این معنویت برخوردار نباشد قطعاً تصور بسیار ضعیفتری نسبت به وقایع عالم هستی و تقدیرات خود در آن خواهد داشت.
با این توضیحات، مسلم است که یک ایرانی مسلمان که در مکتب اهلبیت (ع) با معنویت عمیق و واقعی اسلام مأنوس گردیده، در مواجه با بحرانهای غیرمترقبه، دچار آن تنشهای بزرگ فکری و فلسفی که در جهان مسیحیت بر سر زلزله شهر لیسبون پدید آمد، نخواهد شد. زیرا در بیان اسلام، شرور از ابزار ربوبیت الهی هستند و با درک فلسفه وجودی آنها میتوان با حکمت و متانت با آنها روبرو شده، بهرهمند و موفق از آن عبور کنند. این کارکرد در مدیریت بحران بسیار مؤثر و کارساز خواهد بود بهویژه در عرصه آمادگی و مقابله با بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی!
5- آرامش بخشی و ارتقای تابآوری
از دیگر کارکردهای معنویت، آرامش بخشی و بردباری به بحران زدگان و مسئولان است.[46] این باور که همهچیز در اختیار و کنترل خداوند مقتدر ماست،[47] در نحوی اجرا و کیفیت مدیریت بحران، بسیار مؤثر خواهد بود. خداوند در قرآن، ضمن اشاره به لحظات پرمخاطره ابتدای هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه و مدینه، به این حقیقت تأکید دارد که:
«اگر پیامبرم را یاری ندهید، یقیناً خدا او را یاری میدهد؛ چنانکه او را یاری داد هنگامیکه کافران از مکه بیرونش رانند. درحالیکه آن دو تن در غار [ثور نزدیک مکه] بودند، یکی از آنها (پیامبر) به همراهش (ابوبکر) گفت: اندوه به خود راه مده، خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر (قلب) پیامبرش نازل کرد، و او را با لشکریانی که شما نمیدیدید، نیرومند ساخت، و حکم و گفته کافران را پستتر قرارداد، و حکم و گفته خداست که حکم و بیان والاتر و برتر است؛ و خدا توانای شکستناپذیر و حکیم است.».[48]
این عبارت گویای این است اگر معنویت در جامعه تقویت شود. پایداری، تحمل و تابآوری آن نیز در بحرانها بیشتر خواهد شد. این کارکرد در همه عرصههای چهارگانه مدیریت بحران میتواند تأثیرگذار باشد اما شاید بیشتر در عرصه آمادگی و مقابله مؤثر است. شاید یکی از گویاترین بیان این آرامش خاطر، عزل زیبای سعدی باشد که گفت:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دلمرده مگر زنده کنی کائن دم از اوست
نهفلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنیآدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود به باشد نک آن زخم که هرلحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کائن غم از اوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه عمر دلقوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست[49]
کلمه «ایثار» به معنی برگزیدن و مقدم داشتن سود دیگران بر منفعت خویش،[50] از واژههای بسیار ارزشمند و پرمعنایی در فرهنگ بشری است. این مفهوم همراه با فداکاری و ازخودگذشتگی، جلوههای شکوهمندی از رشادت و شجاعت انسانهای بزرگ را در تقابل با بحرانها فرا روی خویش و جامعه آنان، در تاریخ، فرهنگ بشری پدید آورده است. تقریباً در تاریخ ملی و مذهبی هر ملتی قهرمانانی بودهاند که الگوی برجسته این صفت والای انسانی باشند. البته این صفت برجسته تنها میتواند در سایه یک معنویت قوی و عمیق در انسان تحقق مییابد، یعنی بدون مفاهیم چون، رضای خدا، سعادت اُخروی، تعالی روحانی و ...، شاید هیچ ایثاری توجیه چندان معقولی نداشته باشد. چنانکه رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، فرمودند «اعتقاد (معنوی) به امتداد نتایج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند».[51]
از دیگر کارکردهای معنویت در مدیریت بحران، تقویت انگیزههای بازسازی و بهسازی جامعه پس از مقابل و کنترل و عبور بحران است. گاه تخریب یک بلای طبیعی و یا یک جنگ خانهمان سوز، آنچنان سنگین است که امید و انگیزی برای بازسازی و ترمیم ویرانیها در بازماندگان باقی نمیگذارد. تعالیم اسلامی، به همیاری و تعاون، بهویژه در امور عامالمنفعه و حرکتهای جمعی تأییدشده است. و فرمود «باید به یکدیگر در نیکوکاری و تقوا داشتن کمک کنید».[52] بهویژه آنکه «پس هر کس بهقدر ذرهای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید و هر کس بهقدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آنهم به کیفرش خواهد رسید».[53] و انسان باید بداند که «برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟»[54]
امیدبخشی ازجمله کارکردها و نقشهای ممتاز معنویت در فرد و جامعه است. امید به معنای «توقع برخورداری از روزها و شرایط نیکوتری در آینده»، بزرگترین نیروی حیاتبخش انسان است، اگر امید نبود جامعه بشری هرگز زیر بار اینهمه فجایع طبیعی، جنگهای بزرگ و کشتارهای فجیع، مجال حیات نمییافت.
در عصر حاضر، علیرغم پیشرفت علم و افزایش سطح رفاه، مسائل زندگی بشر پیچیدهتر شده است. مسائل زیستمحیطی و آلودگیها گسترده طبیعت، شرایط را برای انسان پرمخاطره ساخته است. شرایطی که هرلحظه مستعد بروز وقایعی تهدیدکننده و بحرانزا میباشند. تنوع و گسترش بحرانهای ناشی از تلاطم و بیثباتی شرایط زندگی در دنیای امروز باعث ایجاد دغدغههای اساسی برای بشریت گردیده است. ازاینرو مقوله مدیریت بحران بهعنوان راهکاری برای به کنترل درآوردن شرایط مخاطره آموز زیستی و اجتماعی، به یک مبحث سیاسی اجتماعی مهم و جدی تبدیلشده است. چنانکه هماکنون این نوع مدیریت بهعنوان یکرشته سطح بالای مدیریتی در بسیاری دانشگاههای بزرگ دنیا تدریس میشود.
از سوی دیگر، رفتارهای متفاوت جوامع در مقابل با بحرانها نشان میدهد که تنها میزان پایبندی بر محاسبات علم مدیریت و استفاده از قانون احتمالات و دقت در بهکارگیری اصول پدافند غیرعامل، تعیینکننده نتیجه نیست، بلکه معیارهایی مانند نوع فرهنگ و نگرش جهان شناختی و بهطورکلی «معنویت»، نقش مهمی در عکسالعمل انسان یا جوامع در مواجهه و سپس مقابله با بحرانها دارد.
معنویت بهعنوان اعتقاد به جهانی، ماورای این عالم و باور به اینکه این دنیا و حوادث آن بهنوعی با جهان ماورا ارتباط دارد، یک باور دیرینه است. با بررسی تاریخ ملل میتواند دریافت که رابطه معناداری بین میزان اعتقاد به معنویت و کیفیت رویاروی ملتها با بحرانها فرارویشان وجود داشته است. ازآنچه در این نوشتار تدوین شد دریافتیم که معنویت با راهکارهایی مانند، «توکل» (برخورداری از حامی مقتدر)، «تأثیرگذاری بر تقدیرات»، «معنا پذیر ساختن بحرانها»، «عمق دادن به نگرش»، «آرامش بخشی و ارتقای تابآوری»، «معقول سازی ایثار»، «ارتقاء انگیزههای بهسازی جامعه»، «امیدبخشی» و ...، نقش مهمی در مدیریت بحرانهای فردی و اجتماعی ایفا میکند. لذا مقوله معنویت و تقویت آن در فرد و جامعه تنها یک مبحث اعتقادی و مذهبی نیست بلکه آن را باید یک مبحث مدیریتی و امنیتی نیز در نظر گرفت و برای تقویت آن و تأثیرگذاری بیشتر معنویت در زندگی فردی و اجتماعی جوامع، برنامه آموزشی و فرهنگی مؤثری تدوین نمود.
البته در فرهنگ ملل جهان و در طول تاریخ اشکال مختلفی از معنویت تجلییافته است، برخی ضعیف و سطحی، برخی قوی و عمیق، بعضی موهوم و غیرواقعی و بعضی حقیقی و واقعی، بدیهی است تأثیرگذاری انواع این معنویتها یکسان نیست، بلکه معنویت واقعی و عمیقی مانند معنویتی که اسلام در تعالیم الهی قرآن و بیانات رسول اکرم (ص) و اهلبیت ایشان (ع) به انسانها ارائه میدهد، اثرگذاری عمیقتر و کارآمدتری دارد. لذا ما ایرانیان با توجه به زیستگاه ویژه و بحرانخیزمان و شرایط سیاسی اجتماعی و اعتقادی خاصی که از آن برخورداریم، نیاز جدیتری به تعمیق و تقویت معنویت اسلامی در جامعه داریم. همانگونه خداوند میفرماید: یا ایها الذین آمنو، آمنو بالله و رسوله ...!
باری، باید اذعان داشت که برای ما مسلمانان معنویت بهعنوان پناهگاهی امن به زندگی فرد بحرانزده معنا میبخشد و این همان چیزی است که هدف درمانگران جسمی و روحانی است. افزایش تابآوری و امیدواری و درنتیجه استحکام روانی و جسمی از نتایج معنا بخشی به زندگی در سایه معنویت است. ممکن است عدهای بر این باور باشند که وصول به معنویت طرق مختلفی دارد اما پوشیده نیست که بهترین راه برای دستیابی به معنویت دین است و با درک صحیح از دین و معنویت و فهم دقیق از مفهوم و ماهیت آنهمه ابنای بشر با هر ملیت و مذهبی لزوم دین و دینداری و معنویتگرایی را درک خواهند کرد.
بهراستی برخورداری از معنویت اسلامی و مؤلفههای آن، انسان را در شرایط سخت و در بحرانهای مختلف روانی حاکی از شرایط نامناسب اجتماعی بهسلامت گذر داده است. بنابراین ضمن تأکید بر اینکه ماهیت و غایتمندی علم و دین متفاوت بوده و لذا تقابل و تخالفی در آنها وجود ندارد، بلکه آموزههای دینی علاوه بر تأمین سلامت روانی و تعالی روحانی با رشد اخلاق فردی و اجتماعی مانند مهرورزی، شفقت، خیرخواهی و خیرخواهی، همدلی و همدردی و مودت، بهکرات بر علمآموزی تأکید کرده و آن را فضیلت و عبادت معرفی میکند.
[1] - NHK World, television broadcast, March 13, 2011, 03:30 UTC
[2] - "Magnitude 8.9 – NEAR THE EAST COAST OF HONSHU, JAPAN 2011 March 11 05:46:23 UTC". سازمان زمینشناسی آمریکا (USGS). Retrieved 11 March 2011.
3 - "IAEA Update on Japan Earthquake". IAEA. 16 March 2011. Retrieved 16 March 2011.
[4] - https://www.theguardian.com/world/2017/augh/24/the-school-beneath-the-wave-the-unimaginable-tragedy-of-japans-tsunami
[5] - https://www.npa.go.jp/news/other/earthquake2011/pdf/higaijokyo_e.pdf
[6] - "World English". NHK. 12 March 2011. Archived from the original on 23 July 2012. Retrieved 12 March 2011.
[7] - اقتباس از همشهری آنلاین، کد خبر 131058 گزارش هلن صدیق بنای
[8] - روز پنجم دی ماه مصادف با واقعه زلزله بم در تقویم رسمی کشور روز ملی ایمنی در برابر زلزله نامگذاری شده است
[9] - مطرح شده در بولتن اولین کنگره بین المللی خواجه نصیر الدین طوسی، دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی 1381
[10] - https://abadis.ir/fatofa
[11]. ملکیان،1381: 425
[12]. خنیفر،1388: 135
[13] -: Joseph Raymond "Joe" McCarthy (۱۹۰۸ – ۹۵۷ م) سیاستمدار آمریکایی که ده سال سناتور جمهوریخواه از ایالت ویسکانسین بود.
[14] - Passive Defense
[15]. رودگر، 1385: 41-66
[16]. نادری، 1389: 119-138
[17]. مشبکی، 1385: 177-200
[18]. بخشی از سخنان مرتضی اکبرپور، معاون وقت، آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران وزارت کشور، روز یکشنبه 26 آبان 1392 در نخستین دوره آموزشی مدیریت بحران در محله در قزوین
[19]. همان
[20] - بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم از استانهای مازندران، گیلان، گلستان و کهگیلویه و بویراحمد، در تاریخ 25/2/1392 نقل از https://farsi.khamenei.ir/speech
[21] - در جهان شناسی کهن ایرانیان، دینا از دو عرصه تشکیل میشد. عرصه مادی به نام گیتی و عرصه غیر مادی به نام مینو؛ بسیاری معتقدند که واژه معنوی معرب (عربی شده) مینو میباشد.
[22] - قرآن، بقره 2 و 3 «... هُدًی لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ ...» «... هدایتی برای متقیان است، کسانی که به عالم غیب ایمان دارند ...»
[23] - قرآن، قدر 4 «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ»، «ملائکه به امر خدا (جهت تقدیر) در همه امور، به تدریج نازل میشوند»
[24] - قرآن، زلزال 7 و 8 «وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»، «پس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید. و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید.»
[25]. قرآن، انعام 59 «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلَّا فِی کتَابٍ مُبِینٍ»
[26]. قرآن، فرقان 25 «وَتَوَکلْ عَلَی الْحَی الَّذِی لَا یمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکفَی بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا»
[27]. قرآن، رعد 13 «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
[28]. قرآن، فتح 48 «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکیمًا»
[29] - قرآن طلاق 3 «وَمَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا»
[30]. قرآن، یونس 98 «... قَوْمَ یونُسَ لَمَّا آمَنُوا کشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَی حِینٍ »
[31]. قرآن، ابراهیم 7
[32]. قرآن، اعراف 72
[33]. قرآن، یونس 98
[34]. قرآن، نحل 53 و 54
[35]. قرآن، اعراف 96
[36] - Between History and Periodicity: Printed and Hand-Written News in 18th-Century Portuga
[37]. شماره خبر: ۵۱۲۷۰۸، فاطمه باباخانی، شماره روزنامه:۲۸۴۹ دنیای اقتصاد ، تاریخ چاپ 15/11/1391
[38]. قرآن، بقره 155 و 156 «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»
[39]. قرآن، بقره 216 «کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کرْهٌ لَکمْ وَعَسَی أَنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکمْ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
[40]. قرآن، بلد 4 «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کبَدٍ»
[41]. قرآن، روم 41 «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»
[42]. قرآن، شورا 42 «وَمَا أَصَابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أَیدِیکمْ وَیعْفُو عَنْ کثِیرٍ»
[43]. قران، سجده 21 «وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»
[44]. قرآن، انشراح 5 و 6 «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
[45]. قرآن، کهف 65 الی 82 «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما قالَ لَهُ مُوسی هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِی صَبْراً وَ کَیفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً قالَ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصی لَکَ أَمْراً قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنی فَلا تَسْئَلْنی عَنْ شَیءٍ حَتَّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً 0فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا رَکِبا فِی السَّفینَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیئاً إِمْراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِی صَبْراً قالَ لا تُؤاخِذْنی بِما نَسیتُ وَ لا تُرْهِقْنی مِنْ أَمْری عُسْراً فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیةً بِغَیرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیئاً نُکْراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِی صَبْراً قالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یضَیفُوهُما فَوَجَدا فیها جِداراً یریدُ أَنْ ینْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیهِ أَجْراً قالَ هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیهِ صَبْراً أَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَینِ فَخَشینا أَنْ یرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً فَأَرَدْنا أَنْ یبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَینِ یتیمَینِ فِی الْمَدینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیهِ صَبْراً »
[46]. قرآن، رعد 13 «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
[47]. قرآن، انعام 59 «وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلَّا فِی کتَابٍ مُبِینٍ»
[48]. قرآن، توبه 40 «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کلِمَةَ الَّذِینَ کفَرُوا السُّفْلَی وَکلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ »
[49]. غزلیات سعدی، غزل شماره 13
[50]. لغتنامه دهخدا و معیین ذیل واژه «ایثار»
[51]. رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، در تاریخ ۱۳۸۹/۰۹/۱۰ https://farsi.khamenei.ir
[52]. قرآن، مائده 2 «... وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی ...»
[53]. قرآن، زلزال 7 و 8 «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»
[54]. قرآن، نجم 53 «وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی» ُ
قرآن کریم